«احد عظیمزاده هستم، موفقترین «بیزینسمن» فرش دستباف در دنیا». در این نقل قول تردید نتوان کرد. او چنان با قاطعیت از کار و تجارت خودش دفاع میکند که ناخودآگاه مخاطب را به این واقعیت میرساند که فرش عظیمزاده در عرصهی تجارت یک استثناء است.
اگر نخستین سالهای زندگی مشقتبار این تاجر فرش را در نظر بگیریم و آن را با موقعیت کنونیاش مقایسه کنیم، شگفتزده خواهیم شد. کسی که در هفت سالگی و از همان روز اول مدرسه، مجبور میشود پشت دار قالی بنشیند، اکنون با اتکا به خلاقیت و کار طاقتفرسای خودش، یکی از بزرگترین تاجران فرش در دنیا است و به قول خودش هربار که برای خرید به بازار تبریز میرود، این بازار را تکان میدهد. آن هم در هنگامهای که بحران در تار و پود تولید و تجارت فرش دستباف ایران تنیده شده و آمار رسمی دال بر کاهش ۳۳درصدی صادرات این محصول ملی در ماه اول سال جاری است.
» آقای عظیمزاده! چند سالی است که بحران فرش دستباف ایران را به گردن مدیریت غیرعلمی در داخل و فرصتطلبی رقبا در خارج میاندازند. واقعا از نظر شما چرا تولید و صادرات فرش دستباف ایرانی با آن قدمت و اصالت و ابهت به این حالوروز افتادهست که قدرت رقابت با تولیدات باسمهای پاکستان را هم از دست داده؟ پیش از انقلاب ۶۸درصد بازارهای جهانی فرش در اختیار ایران بود. در حال حاضر سهم کشورمان از این بازار ۲۲درصد است.
به نظر من تولید فرش دستباف نه تنها افت نکرده، بلکه به لحاظ کمیت و کیفیت رشد هم داشته است. اما چرا برخی کشورها با سابقه صدسال تولید فرش دستباف، گوی رقابت را از ایران که سابقهای ۳هزار ساله دارد، ربودهاند؟ این روند چند دلیل دارد که یکی از آن دلایل، فرصتطلبی رقبای خارجی است. از این نکته غافل نباشیم که فرش تولیدی رقبای ما هنوز در بازارهای جهانی امتحان پس نداده است. همه میدانند که فرش دستباف ایرانی اعتبار جهانی دارد. در موزههای مشهور دنیا، هر قطعه فرش ایرانی از ۵ تا ۳۰میلیون دلار قیمت دارد. بنابراین از برلیان، مرغوبتر و گرانتر است. اما آیا بازاریابیهای ما که عمدتا از سوی کارشناسان دولتی صورت میگیرد، حرفهای و جامع است؟ من میگویم نه. چون کارشناسان دولتی، تجربهی این کار را ندارند. چیزهایی در دانشگاه خواندهاند که بعضا با واقعیتها تناسب ندارد. نه اطلاعات کامل در زمینه فرش ایران دارند و نه بازارها را به خوبی میشناسند. در نتیجه برخی اوقات فقط پیشنهادهای غلط میدهند و به این صنعت ملی آسیب هم میرسانند. بافندگان فرش را با خون جگر تولید میکنند اما چون پای عرضه میلنگد نه آنها منتفع میشوند نه صادرکنندگان.
حدود ۲میلیون و ۴۰۰هزار نفر بافندهی فرش داریم که یکییکی دارند میدان را خالی میکنند و احتمالا برای کاریابی یا باید به سوی میادین پارس جنوبی بروند یا در حالت دیگر، به اعتیاد پناه ببرند. آیا این بازی با اقتصاد کشور نیست.
اما دولت مدعی است که از این صنعت حمایت میکند. مراکز مختلفی هم به همین منظور تاسیس شده حتی اخیرا طرح تبلیغات ماهوارهای فرش از طریق کانالهای پربینندهی خارجی مطرح شده و ظاهرا اعتبار کلانی هم به آن اختصاص داده شده است.
» دولت چهگونه حمایت میکند؟ تلویزیون ملی کشور که باید رسانه اصلی تبلیغات صنعت ملی فرش باشد، چه کار کرده است؟
معاون سابق سازمان توسعه تجارت، دو سال پیش رسما اعلام کرد که این سازمان ۵۰درصد تبلیغات برونمرزی فرش ایران را از طریق شبکه «جام جم» تقبل میکند. شرکت فرش عظیمزاده در سال ۱۳۸۴، بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان (بله تومان، نه ریال!) به تبلیغ داخلی فرش دستباف اختصاص داد. این کاری بود که خودم برحسب ضرورت برای شناخت این صنعت انجام دادم و انتظار یارانه هم از دولت نداشتم. اما از سوی دیگر، طبق صورتحساب صدا و سیما، در همان سال ۷۸۰میلیون تومان تبلیغات برون مرزی داشتهام که علیالظاهر نصف آن را باید سازمان توسعه تجارت تقبل میکرد. اما از شما چه پنهان که بعد از هشت ماه دوندگی و گرفتاریهای بوروکراسی اداری، قرار شد این سازمان فقط پرداخت ۱۰درصد مبلغ کل صورتحساب «جام جم» را تقبل کند. یعنی ۱۸۰میلیون تومان! خلاصه از این رقم هم ۳۰میلیون تومان قرار است به صورت علیالحساب پرداخت شود و مابقی به بودجه سال آینده واگذار شده است که البته هنوز هیچ چیز معلوم نیست. آیا این است حمایتهای دولتی؟ من تا کی میتوانم از جیبم هزینههای هنگفت تبلیغات فرش ایرانی را بپردازم؟ حتی اگر دولت ۵۰درصد هزینه تبلیغات را هم بپردازد باز بودجه تبلیغات داخلی و خارجی شرکت فرش عظیمزاده، بیش از یک میلیارد و ۶۰۰میلیون تومان در سال ۸۴ بوده است که فکر نمیکنم خود دولت هم این مقدار برای تبلیغ فرش ایرانی هزینه کرده باشد.
» آیا این فرصت به شما داده شده که مستقیما درباره مسائل کار خود با مدیران ارشد وزارتخانه ارتباط برقرار کنید. شاید آنها واقعا از این ماجرا خبر ندارند.
خیر. تا به حال حتی یک جلسه رسمی در این خصوص برگزار نشده. الان چهار ماه است که تقاضای ملاقات با وزیر بازرگانی کردهام اما هنوز موفق به دیدار ایشان نشدهام. من یک بازرگان موفق هستم و باید در وزارتخانه بازرگانی به رویم باز باشد، اما این طور نیست.
» برگردیم به این نکته مهم که میگویند رقبا طرحهای فرش ایرانی را سرقت کردهاند و با کپی از روی آنها، محصولات خود را به نام ایران صادر میکنند. آیا واقعا چنین است؟
بله، باید از مدتها پیش، برای فرش ایرانی شناسنامه صادر میشد. ما در شرکت فرش عظیمزاده این کار را کردهایم و فرش را با شناسنامهاش که حکم پاسپورت را دارد، صادر میکنیم. دکتر میرکاظمی، وزیر محترم بازرگانی از این ایدهی ما استقبال کرد و آن را ستود. با این وصف، دیگر نمیشود در بازار جهانی تقلب کرد.
» در زمینه برگزاری نمایشگاه ها چه نظری دارید. آیا ساختار دولتی نمایشگاه در ایران، مقتضیات جهانی را دارد؟
شرکت سهامی فرش ایران که برگزار کننده اصلی نمایشگاههای تخصصی فرش در کشورمان است با این مقوله بیگانه است. نمایشگاهی که پارسال در تهران برگزار شد واقعا جای تاسف داشت و مایه آبروریزی بود، اگر این شرکت نمیتواند مجری نمایشگاهی خوبی باشد بهتر است از خیر آن بگذرد. متری ۲۰هزار تومان سود می برند که چی؟ این حمایت از صادرکننده نیست. ظلم آشکار به او است. خدمات فاقد کیفیت به صادرکنندگان و مهمانان خارجی هم حکایتی دیگر دارد که مثل روز روشن است. سالنها گرم است، کولر کار نمیکند، آسفالت و چمن محوطههای نمایشگاه درب و داغان است و… چرا در نمایشگاههای خارج از کشور همه چیز مرتب و منظم است و بهترین خدمات را به مهمانان و بازدیدکنندگان میدهند؟ به هرحال آنها میدانند که با برپا کردن چند غرفه، نمایشگاه برگزار نمیشود.
» یک سوال دیگر، باتوجه به تجربه دیدار شما از نمایشگاههای خارجی و تعامل نزدیک با بازارهای جهانی بیشترین استقبال خریداران از کدام نوع فرش دستباف ایرانی صورت میگیرد؟
فرش تبریز. نه این که فکر کنید چون خودم تبریزی هستم، این ادعا را دارم. واقعیت همین است. فرش تبریز از نظر طراحی و رنگآمیزی بسیار متنوع و خلاقانه است. فرش نائینی سالها است که فقط پنج، شش رنگ دارد. فرش اصفهان هم قبل از انقلاب، وضعیت بهتری داشت اما حالا افت کرده چون تنوع ندارد. جاهای دیگر هم، همین طور، متاسفانه تنوع تولید از بین رفته است.
» گرانترین فرشی که تا به حال به مشتریان خارجی فروختهاید چقدر ارزش داشته؟
درست یادم نیست. من فرش یک میلیون تومانی فروختهام. ۲۰۰میلیون تومانی هم فروختهام…
» چندتا فروشگاه در ایران و خارج دارید؟
در تهران ۲ فروشگاه بزرگ فرش دارم. در توکیو هم انبار فرش دارم، در همین فروشگاه (جام جم) مرغوبترین فرشها و تابلوهای دستباف ایران را میتوانید ببینید.
» در بازارهای داخلی اوضاع چگونه است، فرشهای نفیس چگونه قیمتگذاری میشوند، آیا معیار حرفهای وجود دارد؟
در فروشگاه من همه فرشها کدگذاری شدهاند و قیمتهای کارشناسیشده و مشخص دارند. طبق خرید، با سود منصفانه قیمتگذاری کردهایم. تخفیف هم میدهیم، هم به مشتریان خارجی، هم به خریداران داخلی، یک مساله این است که قیمت فرش دستباف در بازار داخلی فقط تابع ارادهی فروشنده است. خارجیها بارها به من گفتهاند مثلا در فلان بازار، چون دیدند خارجی هستیم، قیمتها را بالا بردند. درحالی که نباید این طور باشد. دلالها، کمیسیون میگیرند و قیمتها را بالا میبرند.
» شما خودتان این همه فرشهای نفیس را از کجا خریداری میکنید؟
از جاهای مختلف. عمدتا از بازار تبریز. هر وقت به بازار تبریز میروم مثل این است که زلزله آمده باشد. سه چهار میلیارد تومان فرش میخرم و آن بازار را تکان میدهم.
» چند تاجر فرش در ایران اینقدر قدرت خرید دارند؟
خودم هم کارخانه دارم که ۷۰۰ کارگر و بافنده در آنجا کار میکنند. سال گذشته میخواستم با این صنعت خداحافظی کنم اما بعد به این نتیجه رسیدم که فقط «پول» کافی نیست. انسان آن است که مثل درخت سایه داشته باشد.
» از خودتان بگویید و این که چه شد تاجر فرش شدید، آن هم به قول خودتان موفقترین تاجر فرش در دنیا.
زادگاه من روستای اسفنجان است در ۲۰کیلومتری تبریز. هفتساله بودم که پدرم را از دست دادم و همین مصیبت باعث شد که از پشت میز کلاس اول، یکراست بروم پشت دار قالی. هفت سال فرش بافتم. با فقر و رنج زیاد زندگی کردم و خرج و مخارج خانوادهام را تامین کردم. شبها درس میخواندم و روزها کار میکردم. از چهارده سالگی به بعد، شدم فروشنده سیار فرش. از فروش هر فرش دستباف یک تومان دستم میآمد تا بعدها که انقلاب شد و رفتم سربازی. از خدمت نظام که برگشتم، چند سفر خارجه رفتم و توانستم مشتریانی قابل اطمینان دستوپا کنم و این آغاز فعالیت تجاری من بود. تا بعد که یک کارخانه در اسفنجان و یکی هم در تبریز راهاندازی کردم.
» سرمایه را از کجا آوردید؟
خودم ۲۰هزار تومان سرمایه داشتم. ۲۰هزار تومان هم از یکی از بستگانم قرض کردم، ۶۰هزار تومان هم وام بانکی گرفتم. خلاصه، ریسک کردم. من آدمی ریسکباز هستم، ریسک تجارت می کنم. به پیشنهاد یک مشتری خارجی برای اولین بار در ایران شروع کردم به تولید فرش گرد دستباف تا این که پایم به کشورهای اروپایی باز شد و شدم تاجر فرش. اگر آمار دقیق صادرات را اعلام کنند و پیمان فروشها و دلالها، خودشان را به عنوان صادرکننده، جا نزنند، آن وقت معلوم میشود که صادرکنندهی نمونهی کشوری در زمینهی فرش دستباف چه کسی است.
» در سال ۸۴ حدود ۴۰۰میلیون دلار فرش به خارج صادر شده، سهم شرکت فرش عظیمزاده از این میزان صادرات چه قدر بوده است؟
۵میلیون و ۸۴۰هزار دلار. آمار صادرات صادرکننده نمونه کشوری در سال ۱۳۸۴، بیش از ۸میلیون دلار بوده که یک رقم غیرواقعی است چون همین صادرکننده در سال ۸۲، ۲میلیون دلار فرش صادر کردهبود. آیا جای تعجب ندارد که با وجود بحران صادرات فرش در سال ۸۴، یک صادرکننده ۸میلیون دلار صادرات داشته است. این رشد ۴۰۰درصدی چگونه بررسی شده؟ آیا جز این بوده که از طریق پیمانفروشی، به این رقم نائل شدهاند؟
ضمن این که من ارزیابیهای گمرک را دقیق نمیدانم بنابراین این آماری که اعلام میشود جای سوال دارد و صادرات واقعی را نشان نمیدهد.
0 دیدگاه در “عظیمزاده؛ از دار قالی تا صادرات جهانی”